چرا چیزهای زیبا ما را خوشحال می‌کنند - زیبایی توضیح داده شده است. | Kurzgesagt

🎁Amazon Prime 📖Kindle Unlimited 🎧Audible Plus 🎵Amazon Music Unlimited 🌿iHerb 💰Binance

ویدئو

متن

خیلی چیزها میتونن زیبا باشن.

چشم‌ اندازها، صورت ها، هنرهای زیبا، یا معماری های حماسی؛ ستاره های آسمان.

یا حتی بازتاب نور خورشید روی یه بطری خالی.

زیبایی یه چیز قابل لمس نیست، فقط در ذهن ما به صورت یه حس خوشایند وجود داره.

اگه بخوایم تعریفش کنیم، ما چیزی رو زیبا می بینیم که رنگ، شکل، فرم، یا نسبتهاش

برامون به طریقی جذاب یا نشاط آور باشه.

زیبایی یکی از تجربه های انسانی هست که میلیون ها ساله با ما بوده.

حتی بدوی ترین ابزارهامون هم به شکل متقارن تراش داده میشدن.

محققین خیلی تلاش کردند دلیلی کاربردی پیدا کنن که چرا اجداد ما برای خوش ظاهر کردن ابزارهاشون وقت صرف می کردن، ولی به نتیجه ای نرسیدن.

ظاهرا انسانهای اولیه ابزارهاشون رو به شکل قطره اشک درمیاوردن صرفا چون این شکلی بیشتر دوست داشتن.

در سراسر تاریخ ما، تعریف زیبایی تغییرات زیادی داشته.

ایده‌آل ها جابجا شدن یا حتی به متضادشون تبدیل شدن.

ولی جدا از سلیقه شخصی و مُد روز، بعضی چیزها هیچوقت قدیمی نشدن.

نسبت طلایی، تقارن، یا الگوهای فراکتالی رو میشه در هنر و معماری فرهنگهای مختلف دید، از ابتدای تاریخ تا امروز.

به نظر میاد انسانها بطور ذاتی و مرموزی در مورد زیبایی یه سری چیزها توافق نظر دارن.

الگوهایی که به طور مکرر دیده میشن، همگی ریشه در طبیعت دارن.

اینها تبدیل به بخشی از بیولوژی ما شدن، چون به بقای اجداد ما کمک می کردن.

چرا زیبایی به ما حس خوبی میده؟

مثلا الگوهای فراکتالی در سراسر طبیعت یافت میشه.

در صدف حلزون ها، سرگل‌ها؛ امواج یا ابرها.

در گذشته شناسایی و ارزیابی درست این الگوها برای بقا حیاتی بوده.

‫آیا این ابرها نشون میدن قراره به زودی بارون بیاد؟ آیا این آبها برای شنا امن هستن؟ آیا میتونم این چیز رو بخورم؟

چیز دیگه ای که همه جا حضور داشته تقارنه.

به زبان طبیعت، تقارن به معنی اینه که همه چیز همونطور هستن که باید باشن.

ساقه گیاهان، درختها، برگها و شکوفه ها همگی به صورت متقارن رشد می کنن.

گوزنی با شاخ ها پرجلوه احتمالا یه منبع خیلی مغذی گوشته.

شاخه گندمی با سنبلچه های بدریخت ممکنه خوردنش خطرناک باشه.

احتمالا اینکه یه صورت متقارن متعلق به یک جفت (شریک جنسی) سالم و بارور باشه بیشتره.

و چون تقارن در دنیای جانوران و گیاهان (فاونا و فلورا) خیلی معمول هست، این مفهوم برای ذهن ما فوق‌العاده آشناست.

این پدیده به اجداد ما در ارزیابی راحت تر محیط اطراف و واکنش سریع به خطر کمک می کرد.

چیزهایی که برای بقای ما مفید بودن، مرکز پاداش در مغز رو فعال می کردن.

شناسایی علامتهای امنیت و غذا، منجر به احاساست خوشایند در ما میشد.

بنابراین حس ادراک زیبایی در ما احتمالا از «شناسایی الگو» فرگشت پیدا کرده، ولی الان بسیار فراتر از اون رفته.

ظاهرا فرگشتِ انسانها غریزه ای برای زیبایی به وجود آورده که عمیقا در مغز ما سیم‌بندی شده.

این غریزه حتی بعد از اینکه کارکردهای مغزی دیگه از کار میفتن باقی میمونه.

از بیماران آلزایمری خواسته شد که زیبایی چند نقاشی رو رتبه بندی کنن،

بعدش دو هفته بعد دوباره همین آزمایش تکرار شد.

بیماران از خیلی وقت پیش نقاشی ها رو یادشون رفته بود، ولی دقیقا مثل دفعه قبل اونها رو رتبه بندی کردن.

میشه دلیل آورد که این آزمایش در مورد حس زیبایی افراد چیز خاصی نمیگه. مثلا شاید بیماران به ترجیحات شخصی خودشون پایبند بودن؟

ولی سایر تحقیقات نشون دادن که درمورد زیبایی یه حداقل هایی وجود داره که تقریبا همه درموردش توافق دارن.

در آزمایشات مختلف، از مردم خواسته شد تا یه سری نقاشی های انتزاعی اصلی رو از تقلبی تشخیص بدن.

تعدادی از نقاشی ها، آثارِ اصلِ موندریان و پولاک بودن که به دقت بر پایه قوانین الگوهای فراکتالی نقاشی شده بودن، اما تقلبی ها اینطور نبودن.

اکثریت افراد آثار اصل هر دو نقاش رو به درستی انتخاب کردن

با وجود اینکه سبک هنری شون بسیار متفاوته.

آزمایش دیگه ای هم از آثار انتزاعی استفاده کرد، ولی از مردم خواست که اونها را از بین نقاشی های مشابهی که توسط بچه ها یا حیوانات کشیده شده بود تشخیص بدن.

این بار هم داوطلبان آزمایش، آثار اصلی رو که الگوهاشون به دقت طرح ریزی شده بود، نه تصادفی، انتخاب کردن.

بنابراین، درسته که ما برای تعریف زیبایی یا اینکه بر چه اصولی استوار هست گیر می کنیم، ولی به طریقی وقتی می بینیم، میشناسیمش.

چرا زیبایی مهمه؟

انسانها دیگه هر روز برای بقا در طبیعت نمی چرخن،

ما دنیای طبیعی رو پشت سر گذاشتیم و دنیای خودمون رو ساختیم.

چیزهایی رو ساختیم که ما رو احاطه کردن، چیزهایی که میپوشیم، به کار می بریم، یا بهشون نگاه می کنیم.

با پخش شدن در سراسر سیاره و افزایش جمعیتمون، به تدریج محیطی کاملا ساخته بشر رو شکل دادیم.

در این فرایند، ما اغلب از زیبایی به نفع کارآمدی، هزینه یا بازده صرف نظر کردیم.

ما ردیف به ردیف ساختمان های بتنی بصورت مجمتع های مسکونی ساختیم؛ خونه هایی که هیچکس دلش نمیخواد توش زندگی کنه.

ما ایستگاه های زیرزمینی مترو زشت داریم، ساختمانهای خدمات عمومی رنگ و رو رفته، مراکز خرید شلوغ پلوغ.

همه به یه شکل کسل کننده، استاندارد شده، و کنار هم.

انسانها یکنواختی رو دوست ندارن.

نرم افزارهای ردیابی چشم نشون دادن که آدما به جزئیات و آرایش یه معماری تمرکز می کنن، و با نگاه سریع از روی دیوارهای خالی رد میشن.

و نه تنها نگاه بهشون هیچ جذابیتی نداره، بلکه در ما احساس درماندگی القا می کنن.

آزمایشها با استفاده از سنسور پوست نشون دادن که نگاه کردن به نماهای عظیم و یکنواخت ما رو بی‌حوصله و معذب می کنه.

این نوع حوصله سررفتن با افزایش ضربان قلب و سطح استرس مرتبط دونسته شده، و به نظر میاد برعکسش هم درست باشه.

در طی چند دهه گذشته، مطالعات بیشتر و بیشتری به این نتیجه رسیدن که اگه محیط اطراف ما از نظر زیبایی‌شناختی خوشایند باشه، میتونه حس خوب بودن (Well-being)، رفتار،

کارکردهای شناختی و خُلق ما رو بهبود ببخشه.

بدن و مغز ما به طور قابل مشاهده و اندازه گیری، به همه چیزهایی که اطرافمون هستن واکنش نشون میدن.

زیبایی بطور خاص آنچنان اثر قوی‌ای روی حس خوب بودن ما داره که زیبا کردن چیزهای کاربردی میتونه واقعا کارآمدترشون کنه.

در سال 2017، بیمارستانی فاکتورهای بهبود بیماران رو از طریق مشاهدات و مصاحبه با اونها ارزیابی کرد، و به این یافته رسید که

وجود هنرهای تجسمی در سالنهای استراحتشون بهشون احساس راحتی و خوشنودی بیشتری درمورد مدت بستری شون میده.

مطالعه دیگه ای میزان بهبود بیماران در بیمارستانی که دوتا سالن بستری داشت رو بررسی کرد.

یکیش خیلی قدیمی و نسبتا زشت، و اون یکی به تازگی بازسازی شده بود.

در کمال شگفتی محققان، بیمارانی که در سالن جدید با محیط بازسازی شده بستری بودن، به مُسکن کمتری نیاز داشتن،

و بطور متوسط دو روز زودتر از بیمارانی که در سالن قدیمی بودن، مرخص شدن.

زیباتر بودن محیط اطراف باعث شده بود که از نظر فیزیکی احساس بهتری داشته باشن.

زیبایی همچنین بطور روزمره روی ما تاثیر داره.

و میتونه حس خوشحالی عمومی رو بهتر کنه.

مطالعه ای روی فاکتورهای اصلی موثر بر خوشحالی بزرگسالان، نتیجه غیرمنتظره ای رو آشکار کرد.

علاوه بر چیزهایی مثل سلامتی مطلوب در یک خانواده یکپارچه (همدل)، خوشحالی فردی متاثر از اینه که شهری که توش زندگی می کنین رو چقدر زیبا میدونین.

زیبایی حتی از تمیزی و امنیت امتیاز بالاتری گرفت.

خب حالا ما از همه اینا چی میتونیم یاد بگیریم؟

ما میدونیم که انسانها در گذر میلیونها سال برای پردازش ورودی های بصری و ارزیابی محیط اطراف خیلی تنظیم شدن.

بهرحال ما اینطوری برنامه نویسی شدیم، و تازه داریم کم کم میفهمیم که ویژگی زیبایی در چیزها واقعا چقدر روی ما تاثیرگذاره.

زیبایی یک نیاز غریزی برای دریافت اطلاعات معنادار رو برآورده میکنه.

شاید واقعا ارزشش رو داره که در این دنیای ساخته بشر، بهش فضای بیشتری بدیم.